Saturday, October 23, 2010

Moi Julia

این روز ها نتنها وور وور حرف میزنم البته فقط خودم میفهمم چی میگمسوال میکنم این چیه
ننر پاپا مامان تنتن(کانتن) را به زبان میارم عصر وقتی کانتن زنگ میزنه بدوبدو جلو در میام و منتظر تنتن میشم و کلی ذوق میکنم
با شنیدن واژه هایی چون کتاب کفش و... به انها نگاه میکنم آخه من خوب میفهمم هر چند بلد نیستم حرف بزنم بیلنگ هم هست
تا در باز میشود مپرم و بیرن میرم وقتی منو برمیگردونن گریه میکنم
توالت و بازی با برس را هم دوست دارم و بمحض باز شدن در توالت فریادی از شادی میکشم و خودم را به توالت میرسانم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home