Sunday, August 27, 2006

Nanar m'attendait impatiemment

یک هفته با پاپا و مامانم و خونواده پدر بزرگم در سفر بودیم امروز هنر هایی رو که در این مدت یاد گرفتم به ننر نشون دادم مثلا چطور اب بازی میکنم
و یا تو بغل که میرم خودمو میچسبونم
بقیه رو روز های بعد به ننر نشون میدم
امروز خیلی خسته هستم و بشدت خوابم میاد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home