Thursday, April 27, 2006

کشفیات شروین

تازگی ها

دستامو پیدا کردم

با اون ها

سر و صورتمو

ماساژ میدم

وتا فرصتی

دست میده دستمو

تو دهنم میبرم

Tuesday, April 25, 2006

شروین شیرین سخن

با قاق و

بوق کردن

و صدای قشنگم

که به چهچه

پرندگان میمونه

غزل و نیکو و ننر

رو مسحور

خودم کردم

Sunday, April 23, 2006

شروین عشق من Quentin mon amour

مرا

معُلم

عشق

تو

شاعری

آموخت

Friday, April 21, 2006



وقتی میای

با اون

چشمات

دنیامو

پر نور

می کنی

غصه

تنها

موندنو

از دل من

دور می کنی

Thursday, April 20, 2006

بهار من






تو بهاری
وسبزی و
تازگی اوری
تو گلی و
بوییدنی
تو نسیمی و
خوش میوزی
تو بارانی و
لطافت بخشی
تو اهورایی
وپرستیدنی

Wednesday, April 19, 2006

صندلی مخصوص من




چون من وارد سومین

ماه زندگیم شدم

غزل و نیکولا
ا
یک جای محصوص برام


درست کردند یعنی کوزی

منو روی صندلی جلو

نصب کردند

Monday, April 17, 2006

Mon transat------------Ghazal et Quentin au même âge





یکی از
سرگرمی های

من استراحت
روی ترنزت

و نگاه کردن
و حظ بردن

از دیدن
رادیاتو ر هست

و با بام کلی
خوشحاله

که شو فاژ
ما زمینی

نیست وگرنه
معلوم نبود

که چه چیزی
میتونست

منو این قدر
سرگرم کنه

Sunday, April 16, 2006

نسیم سحر



بسی

حکایت

دل هست

با نسیم

سحر

Saturday, April 15, 2006

تو آمده ای








تو از

خورشید ها

آمده ای

از سپده دم ها

آمده ای

تو

از آینه ها

و

ابریشم ها

آمده ای

Friday, April 14, 2006

آغاز سومین ماه زندگی






مروری

بر

عکسهای

تو

عزیزم

Mes photos du 9 Avril






این عکس های
نهم آوریل از منو
مامان نیکولا
برای مامان
غزل فرستاده
آخه مادر بزرگای
من خیلی منو
دوست دارند

Thursday, April 13, 2006

شروین شناگر




یکی از تفریحات
من آب تنی
هست وقتی
تو آب هستم
دست و پا
می زنم
و شنا می کنم
اب اون قدر
به من احساس
آرامش میده
که دلم میخواد
همون جا
بخوابم
وقتی منو
از تو
وانم بیرون
میارن داد
و بیداد
می کنم

Sunday, April 09, 2006

شروین خندان






اینروز ها

حسابی معنی

خنده رو

فهمیدم

خنده رو

با خنده

جواب میدم

Thursday, April 06, 2006




این روز ها
وقتی بیدار میشم
کمی گریه میکنم
در این حال اگر
کسی منو صدا
کنه ساکت میشم
اگه با من حرف
بزنن ساکت میشم
و منتظر میمو نم
که برام شیر
درست بیارن
اگه
به خواسته هام
نرسم
اونوقت حسابی
میزنم زیر گریه
و اعتراض میکنم
اخه کم کم یاد
گرفتم چه جوری
از حقم دفاع کنم

Wednesday, April 05, 2006

شروین شاه وش



رخ تو

در نظر

آمد

مراد

خواهم


یافت

Tuesday, April 04, 2006

CD خرید

امروز با مامانم
و ننر به

fnac

رفتیم

و یک

CD

(berceuse)

برای من خریدیم

Monday, April 03, 2006

شروین قناری من






نگاه کن

پرندکان

کوچک

عاشق

برای

دیدن

تو

از بلندیهای

برج

سپیدشان

به زمین

می نگرند

Sunday, April 02, 2006

اولین سیزده نوروز



امروز اولین

گردش من

در اولین

سیزده بدر

بود

با مامان و پاپام





Saturday, April 01, 2006

دیدار با دوستان مامان و پاپا




امروز دوستای

پاپا و

مامانم اومدن

منو ببینن

و تولد منو

تبریک بگن

منم کلی از خودم

شخصیت

نشون دادم

1er avril, et mon poisson


voilà mon poisson,